شاعر زباله ها

 

 bipfa_1340096651878073_large.jpg - به سلامتی خودمون که توی پلک زدنامون که توی پیک زدنامون یاد آدمهایی هستیم که بد کردن باهامون...

 

سلامتی اونایی که تو اوج سختی ومشکلات به جای اینکه ترکمون کنه

درکمون میکنن

سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت

 

تا رفیقش کم نیاره!به سلامتی اون

دلی که هزار بار شکست ولی هنوز هم شکستن بلد نیست

+ نوشته شده در سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, ساعت 15:3 توسط محمد |


گاهی وقت ها دلم میخواد یکی ازم اجازه به خواد که بیاد تو تنهاییم...

ومن اجازه ندهم و اون بی تفاوت تو مخالفتم بیادتو اروم بغلم کنه و بگه

 مگه من مردم که تو تنها بمونی

+ نوشته شده در سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:53 توسط محمد |


 

برایت خاطراتی بر روی این دفتر سفید نوشتم

که هیچکسی نخواهد توانست چنین خاطرات شیرینی را

برای بار دوم برایت باز گوید.

چرا مرا شکستی ؟چرا؟

اشعاری برایت سرودم

که هیچ مجنونی نتوانست مهربانی و مظلومیت چهره ات را توصیف کند

چرا تنهایم گذاشتی ؟چرا؟

چهره پاک و معصومت را هزار بار بر روی ورق های باقی مانده وجودم نگاشتم

چرا این چنین کردی با من ؟چرا؟

زیباترین ستارگان آسمان را برایت چیدم

خوشبو ترین گلهای سرخ را به پایت ریختم.

چرا این چنین شد/؟چرا؟

من که بودم؟

که هستم به کجا دارم می روم

 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:40 توسط محمد |

می خواهم سوار بر قایق تنهاییم بروم نمیدانم کجا اما انقدر میروم تا به پایان دنیا برسم شاید

پایانش از ابتدایش زیبا تر باشد

 

+ نوشته شده در سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:4 توسط محمد |

خاطره

آپلود عکس

 

خا طراتم را به اتش کشاندم انگونه که تو قلبم را به اتش کشاندی

ایستادم وسوختنش را تا لحظه ی اخر تماشا کردم همان طور که

ایستادی و سوختن قلبم را

تا لحظه اخر تماشا کردی

بدان دیگر هیچ چیز برایم باقی نمانده حتی خاطراتم

(محمد.گ)

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ساعت 21:3 توسط محمد |

تنهایی

آپلود عکس

 

 

تنهـایـی یعنی یه وقتهایی هست میبینی فقط خودتی و خودت

رفیق داری همـــدرد نداری 

خانواده داری حمـــایت نداری

عشق داری تکیــــه گاه نداری

مثل همیــــشه همه چــــــی داری و هیچی نداری

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ساعت 20:59 توسط محمد |

قهوه



حکایت رفاقت من باتو حکایت قهوه ایست که امروز به یاد تو تلخ تلخ نوشیدم ...که با هر

جرعه اش بسیار اندیشیدم این طعم را دوست دارم یا نه ؟! و ان قدر گیر کردم بین دوست

داشتن و نداشتن که انتظار تمام شدنش را نداشتم ! وتمام که شد فهمیدم باز هم قهوه می

 

خواهم... حتی تلخ تلخ !!


+ نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ساعت 20:51 توسط محمد |

باران

 

هوس کردم برم زیر بارون اروم اروم راه برم دستم رو دراز کنم تا تک تک قطره های

بارون رو دستم بچکه به اسمون نگاه کنم چشمم رو ببندم .

بارون شاید تو خشم درون من را

خاموش کنی

(محمد.گ)

 

+ نوشته شده در سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, ساعت 16:57 توسط محمد |

 

گفتی دهانت بوی شیر میدهد

و رفتی...

حالا بوی سیگار

بوی مشروب

بوی دروغ هم میدهد

برگرد!

 

+ نوشته شده در سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:, ساعت 16:40 توسط محمد |

 

دلم گرفته

از ازدحام غریبه ها

از مردمانی که نمی شنوند

از آنها که لهجه ی شیرین نگاه را

هرگز نفهمیدند

دلم گرفته

نه از نبودن آنها

که از ماندن خود

من از سایه ی بی قرار خودم خسته ام ...

 

+ نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:33 توسط محمد |

 عکس هایی عاشقانه و احساسی از لحظات تنهایی ، www.irannaz.com

 

من تورا دوست دارم تودیگری را دیگری دیگری را

واین چنین است که ما تنهاییم

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:30 توسط محمد |

 

 

روی قلبی نوشته بودن شکستنی است ؛ مواظب باشید !!!


ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است ، راحت باشید !

+ نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:16 توسط محمد |

هنوز هم كسی نمیداند

 

هنوز هم كسی نمیداند:

 

چوپان قصه ها

 

دروغ میگفت تا...

 

تنهایی هایش بشكند

 

اااااااااااااااااای مردم

 

گرگ گوسفندهای مرا هم خورد

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:59 توسط محمد |

پرواز كن آنگونه كه می‌خواهی

 و گرنه پروازت می دهند

 آنگونه كه می‌خواهند

+ نوشته شده در دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, ساعت 18:19 توسط محمد |

 

دلم

 

نه عشق آتشین میخواهد

 

نه دروغ های قشنگ...

 

نه سکوت تلخ شاعرانه

 

نه ادعاهای بزرگ

 

نه بزرگی های پر ادعا...

 

دلم یک فنجان قهوه ی داغ میخواهد

 

و

یک دوست که بشود با او حرف زد...!!!

+ نوشته شده در شنبه 4 آذر 1391برچسب:, ساعت 12:26 توسط محمد |

 

چه رسم جالبیست

 

محبتت را میگذارند پای احتیاجت

 

صداقتت را میگذارند به پای سادگیت

 

سکوتت را میگذارند پای نفهمیت

 

نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت

 

و وفاداریت را پای بی کسیت

 

و آنقدر تکرار میکنند تا

 

خودت باورت میشود

 

که تنهایی و بی کس و محتاج

+ نوشته شده در جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ساعت 10:37 توسط محمد |