شاعر زباله ها

 

 

من زنده هستم نفس میکشم حرف میزنم راه میروم اما در ظاهر

باطنم سنگی شده از جنس یخ  تحرکی ندارد  فقط به اطرافش نگاه می کند

به زندگی دیگران نگاه می کند به خوبی ها به بدی ها به عشق دو معشوق

به خیانت ها به تولد یک انسان

و فقط سکوت اختیار میکند گویا دنیا به او مجال صحبت نمی دهد 

ومجبور به بازی دراین دنیاست

دنیایی که همه چیزش دروغ است دنیایی که زیباییش به ظاهرش است

دنیایی که در ان زندگی معنایی ندارد

ومن در این دنیا خیلی وقت است که پیر شده ام از کار افتاده ام 

ودر اخر در مرگی تاریک قرار گرفته ام

+ نوشته شده در چهار شنبه 16 بهمن 1392برچسب:, ساعت 19:33 توسط محمد |